از جنگیدن و دویدن و نرسیدن و نشدن ...
ولی راضی..
چون نشون دادم برای هدفم همه جوره میجنگم و جنگیدن بخشی از ذات منه و بهش افتخار میکنم..
و همچنین ناراضی ...
از شکست و تسلیم شدن ...و پسرفت کردن ...
ولی شاید آغاز تحولی جدید باشه تا شکست و نارضایتی وجود نداشته باشه میل به تعالی هم وجود نداره ...
این روزا وصف قوی بودنم رو بی دلیل از زبان خیلیا شنیدم .. هندونه ای نبود ک زیربغل ام بزارند اطمینان داشتند و اطمینان دارم ...
اما بیچاره دلم ...
تکه تکه میشه و خورد میشه و ذره ذره اب میشه و زجر میکشه و کسی نمیبینه ...
بیچاره دلم ...
دلتنگ میشه .. تنها میشه ...بغض میکنه و به جز سکوتش کسی چیزی نمیشنوه ...
بیچاره دلم
بیچاره دلم
بیچاره دلم
...
برچسب : نویسنده : ferferooo بازدید : 86